هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

خاطرات کاری قسمت 4


دوتا بچه پریدن بالا . چند دقیقه بعد یه خانم اومد . 

من : بچه شماست خانم ؟

خانم : بله

من : میخواین بازی کنن ؟

خانم : بله 

من : اوکی


15 دقیقه بعد

خانم درحال رفتن با بچه هاش !!!


من : خانم نمیخواین پولشو حساب کنید ؟

خانم ( با داد ) : نه 

من : یا خدا  فرررررررررررررررررررررراااااااااااااااارررررررررررررر

بابا : 



نظرات 4 + ارسال نظر

خعلی باحال بود
چرا گف نه؟؟
چرا اینطوری گف؟؟؟
وحش بود؟؟

نمیخواست پول بده !!!
خیلی وحشی بود . به قیافش میخورد معتاد باشه

mrknowitall 1392/04/14 ساعت 21:04 http://mrknowitall.blog.ir

khob shoma ye hesari chizi bekeshid bad ye dar bezarid ke harkas khast biad aval pul bede bad betune az dar bere unvar

حرف شما خیلی درست و منطقیه
اما فعلا امکانش نیست . باید با این شرایط بسازیم

هر هر هر! مردم کلا خود درگیری دارن به مولا!

ما هم کنارشون کمکم دچاره خود درگیری شدیم

ایول دمه خانومه گرررم

حال کردم باششش خخخخ...

شمام کیف میکنید از دسته این مردم میخندیدااا

مثل اینکه شما بیشتر کیف میکنیداااااااااااااااااااا :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد