هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

خاطرات کاری قسمت 6


مشتری : بلیط چنده ؟

من : ( با دست به لیست و قیمت بازی ها که روی گیشه بود اشاره کردم )

مشتری ( یه نگاهی کردو باز پرسید ) : سرسره بادی چند ؟

من : 1500

مشتری : خب 1500 مال 3 تا بازیه . بچه من میخواد فقط بره سرسره بادی

من : آقا فرقی نداره . بچه شما 15 دقیقه وقت بازی داره حالا بستگی به سلیقه خودش داره که کدومو انتخاب کنه

مشتری : خب من یه پیشنهاد دارم براتون ، من فقط 500 میدم بچه فقط 5 دقیقه بره سرسره

من : آقا نمیشه ما برای همه 15 دقیقه وقت میگیرم نمیشه هرکسی یه ساز بزنمه . نمیشه اینجوری کنترل کرد . قانون ما اینه

مشتری : من 1500 دارم اما قانون من اینه که فقط 500 به شما بدم . من پول نمیدم

من :

مشتری : خب اگه الان قبول کنی من بازم بچه رو میارما . اگه قبول نکنی دیگه نمیارم

من : آقا گفتم 1500 . شما 1000000000000  دفعه دیگه هم بیاید باید همین مبلغ رو بدید . فرقی نداره


بچه رو برد آخر . سوار نکرد

نظرات 1 + ارسال نظر

خخخ مطمئنی تهرانید؟؟خخخ خیلی باحاله

خب ایندفه رو خوب اومدی و کم نیاوردی افرین افرین

هه هه....داری یاد میگیریااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد