سلام هفت سنگی های عزیزممممممم
میدونین چی شده ؟
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم با خودم برنامه ی کاری و درسی رو که امروز باید انجام بدم رو مرور کردم.
قبل انجام دادن اولین کار بی هوا پرده ی اتاق رو زدم کنار ...
باورتون نمیشه که چی دیدم.
برف
برف
بالاخره اولین برف زمستون تو تهران هم بارید.
من که عاشقشم . چون خودم متولد برف ام (بهمن).
خواستم خوشحالیمو باهاتون قسمت کنم.
بهترین سورپرایز این چند وقتم بود.
منم عاشق برفم..کاش بازم بباره...دلم برف می خواد بازم
منظورت چی بود این شکلک رو گذاشتی؟؟؟
زینب : آیا این شکلک رو من برای شما گذاشتم ؟
کی ؟ کجا ؟ یادم نمیاد.
سلام خیلی خوب مب نویسی و خوشحالم که تهران برف اومده اینجا که فقط بارون اومد و هوا هم خیی سرده
سلام سلام
خیلی ممنون
خوشحالم که شما هم خوش حالین
زینب نمی دونی چقدر دلم برای یه برف بازی اساسی تنگ شده .
البته تو خیلی خوشحال نباش چون اگه اون روز برسه اول اون برف بازی چند سال پیش رو برات جبران می کنم .
اون سطل برفو یادته که ریختی رو من ؟؟
زینب :


واییییییییییییییییییییییییییییی عزیزم نه یادم نیست .
نه نیست
بذار فکر کنم
.
.
هان یادم امد چه حالی داد . اون روز که تو حیاط آدم برفی هم ساختیم نه؟ ازش عکس هم گرفتیم .
چه روز خوبی چه قدر خوش گذشت.
منم بهمنی ام!!!! برفش که برف نیست! زد حاله!!!!
زینب :
پس شما هم باید کلی خوشحال باشین چون امروز صبح دیگه واقعا همه جا سفید شد . نشسته .
بالاخره بعد از دو سال فکر کنم برف رو دیدیم
خدا کنه یه برف حسابی بیاد بعد از امتحانا یه استراحتی بکنیم
زینب :
آره راست میگی پارسالم برف درست حسابی نبارید.
ایشالله امسال بباره.
خوشبحالتون !


اینجا هنوز بارونم نیومده! چه برسه به برف!
شماکه دله پاک و معصومی داری دعا کن!
زینب :
عوضش شما دیگه آلودگی هوا ندارین .
این جا همه واسه خاطر همین یا دارن سورفه میکنن یا مریض شدن.
به خاطر همین با یه برف و بارون جیگرمون حال میاد.
قضیه شیرنی چیه ؟
خبریه من خبر ندارم ؟
اینجا هم بارونه
اخ جون یعنی دو هفته دیگه
شرینی
زینب :
سلام
دوهفته دیگه چه خبره ؟
شیرینی چیه ؟
آهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان !
ای آدم زرنگ .
منظورت بهمن ماهه ؟؟؟
ماشالله مخت واسه چتربازی خوب کار میکنه ها کلک
شوخی کردم به دل نگیر بابا اینقدر خشک نباشید
اما واقعأ هم خوشحالی داره مرکز هم برف اومد خیلی کوتاه چون با بارون یکی شد ننشست
با این که برف بارون روی کاسبی ما تاثیر داره اما من خیلی دوست دارم این بارندگی ها حالا حالا ادامه داشته باشه
در کل امروز نرمال نیستی
زینب :
مجتبی یه چیز بگو بگنجه . منو خشکی ؟؟
هرکی منو میبینی اول میگه نیشتو ببند . بس که میخندم و دیر ناراحت میشم.
تو که چیزی نگفتی من ناراحت شم و به دل بگیرم .
اصلا کی از داداشی به دل میگیره که من بگیرم عجیجم.
من امروز
عالیم
نرمالم
خوشحالم
داداش هفت سنگی رو هم دوست دارم.
حالا باور کردی ؟
یا فردا با مدارک بیام ؟
کرج هم برف اومد ! :)
زینب : هوراااااااااااا
الان چیه میخوای بگی خونتون تهرانه؟!



تو کرج هم فقط تو زمین های خشک و بایر چرت مصرف نشده که یه نفر توش داشته می ر.... برف نشسته!!
زینب :
آره اگه تهران مثل لندن بود پز دادن هم داشت
دیگه از این بهتر نمی تونستی زمین هایی که برف توش نشسته رو توصیف کنی نه؟
من که هر روز از خواب پا میشم برف میبینم فقط به جای این که پرده رو کنار بزنم در یخچال رو کنار میزنم
حالا این که میری ادامه مطلب چه سیقه ایه ها
درضمن کجای تهران برق اومده که ما ندیدیم؟
زینب :
اولا سلام
دوما : اینقد میگی آی دی ندارم ندارم . میخوای یه دو جین واست بسازم؟
سوما : من اصلا مسخرت نکردم . مخصوصا تورو. فقط خوشخالیمو ابراز کردم.
چهارما : بهتره یخچالتونو عوض کنید چون مصرف برقش بهینه نیست و اتلاف انرژی داره . الانم که یارانه ها غوغا کردن. قبض برق و .......
پنجما : ادامه ی مطلب هم صیغه ی مفرد مونث/مذکر مخاطب ه .
ششما : چشاتو باز کم ببین . ما که شمال یا بهتر بگم قسمت کوهپایه ای تهرانیم برف امده .
هفتما : حیف که اعصابم مثل همیشه خیلی آرومه وگرنه بهت میگفتم حال منو با این نظر گرفتن یعنی چی ؟.
برف بازی یادت نره
زینب :
مرسی مرسی آرمان جان که یاداوری کردی و خوشحالی منو درک کردی.
خیلی گلی.
راستی علیک سلام!!
زینب : سلام علیک یا اخی
کرجم برف اومد...
فقط بدیش این بود که قبلش بارون میومد زمین خیس بود هیچی ننشست رو زمین!!
آخه !!!!
دیدی آدم حصش میگیره.
البته ابنجا هم فقط رو زمین های خشک کمی برف نشسته.