سلام هفت سنگی های عزیز
یه موضوعی اتفاق افتاده که می خوام نظرمو راجعش بگم:
من یه چند روزی وقت اضافه ، بهتر بگم وقت خالی پیدا کردم ُ ترجیح دادم مثل آبجی شبنم بیام وب گردی.
تو این گردش "
وبلاگ خیلی خوب کم بود ولی وبلاگ خوب زیاد بود .(مثل هفت سنگ که تازه اول راهشه. ایشالله عالی هم میشه)
مطلب طنز هم که هرجا دیدم تایید کردم و لذت بردم.
در ضمن متوجه شدم که وبلاگ نویسی سن وسال نداره ماشالله از ۱۵ سال بگیر تا ۹۹ ساله
(به جان خودم زده بود ۹۹ سالمه )
که نکته جالب ترش این بود که اکثر لینک های هفت سنگ هم مدیران زیر۲۰ سال هستن.
که بیشتر حرفم با اوناست.
آخه بابا . نه! آخه بابا
دوست دختر دوست پسر یا همون GF & BF امروزی (میدونین چه میخوام بگم دیگه ...)که نظر خاصی راجعش ندارم . فقط و فقط یک پنجره از خونه زندگی ماست .
اوه چی گفتم
منظورم همون یک دید از دید های زندگیمونه.
اولا مگه دوست خالی چه شه ؟
ها ؟ خیلی هم شکیل تره .
دوما خیلی درگیر این موضوع شدن مثل هر موضوع دیگه ای خانمان سوز جوونیمونه.
همیشه گفتن کم باشه ولی همیشه باشه.
خلاصه کلام :
نمیگم این کارا بده یا خوبه . انتخاب با خودتونه ولی :
میگم زیادی شورش نکنیم
هرجا میریم نقل محافاش نکنیم
نذاریم تو طاقچه، قابش نکنیم
وقتی که نیست آخر دنیاش نکنیم
شاخه به شاخه ش نکنیم
آخه تو مملکت ما حرف زدن یه دختر با یه پسر آخرزمونه که فقط و فقط مدد امام زمان(عج) رو می طلبه. درسته زیاده روی ها و سوء استفاده هایی هم شده ولی ولی ولی
نمیشه همه رو بایک چوب زد که .
همین دیگه مرسی که به نظرم گوش دادین و نظر میدین
سلام به خانومی دوست داشتنی



" نگاه که میکنم می بینم این روزها سکوت را به هر صدایی ترجیح میدم.شاید واسه اینه که تو هم سکوت کردی...سکوتت را هم به همه صداها ترجیح میدم.ولی میدونی که من آدم بی طاقتیم... تو سکوت نکن.بزار صدات را بشنوم.نزار منم مثل شمع خاموش باشم...حرف بزن "
سلام عزیز دل خودم
چطوری خانوممممم ؟
متنی که نوشتی دل هر سنگی رو آب میکرد چه برسه به من دل نازک.
دوست دارم
آبجی یعنی چی کار خوبی میکنی ؟
کار خوبی میکنی موفق باشی
زینب :
باشه .
از نظرت سیگنال خوبی نگرفتم . شاید به خاطر این
مرسی که نظر دادی .
سلام ممنون ازاینکه به ولاگم سر زدی!
!
وبلاگ جالبی دارین تبریک میگم!
منکه از روی دلتنگی وبلاگ نویسی رو شروع کردم شمارو نمیدونم
اینم که شورشو در آوردیم ، اگه واقعا نیگاه کنیم برمیگرده به برداشت غلطمون از اعتقادات مذهبی مون. کاش تو جامعه اینقد فرهنگ بود که با وجود اعتقاداتمون رابطه ی سالمی با جنس مخالفمون بتونیم داشت باشیم.
زینب :

هستی جوون خیلی خیلی قشنگ و تمیز گفتی.
۱۰۰٪ موافقم .
حرف حساب جواب نداره .
اینجا نباید دنبال مقصر باشی باید فقط سرت رو بکنی زیر برف
زینب :
دقیقا همین طرز تفکر که الان داره رو مردم حکومت میکنه و قدرت اراده رو ازشون گرفته. و بی تفاوت شدن و تا اتفاقی می افته یا می بینن کسی داره حقیقت رو میگه یا از ( بچه های بالا ) انتقاد میکنه ُ دورشو خط میکشن که مبادا ترکشش به اونام بخوره.
حالا جالبه حرف دل خودشون هم هست ها ولی چون ترسو شدن میکشن کنار.
در واقع همون قضیه ی سر و برف کبک ... .
در این مورد بگم ابجی مشکل عمیق تر از اونیه که فکرش رو می کنی
این قانون بشر که انسانها نیاز به جنس مخالف خودشون داشته باشن
میدونی یکی از مشکلات بالا رفتن سن ازدواج همین مسایل دوستی بین پسر و دختره
وقتی یه پسر نمیتونه برای ازدواج اقدامی کنه وقتی امنیت شغلی نداره وقتی هزینه ی زندگی سرسام اور میشه خب این راه دوستی طولانی تر خواهد بود مثل یه جاده که هر چقدر طولانی باشه احتمال حادثه بیشتره خطرات این رابطه هم بیشتر میشه
این قانون ایرانیه که همیشه افراط تفریط باشه
حتی دین هم نتونست کاری انجام بده وقتی میتونی با گفتن یه جمله یه زن رو به مرد حلال کرد پس تکلیف دوست داشتن چی میشه چه فایده پسر و دختر با هم باشن اونم فقط از روی عادت
زینب :
داداشی نظرت رو ۳ بار خوندم . با حط به خطش موافقم .
خیلی مشمول و کامل نظر دادی . به این میگن درک و فهمم داداش هفت سنگی .
نظرت واسم ارزش یه پست رو داشت .
ما اومدیم دیدیم کسی نیست رفع زحمت کردیم.
با اجازه.
زینب :
عزیزم ما همیشه میزبان یه دوست خوب و یه هفت سنگی با صفا مثل تو هستیم.
نظر تو امید ماست .
سلام. آره منم کاملا موافقم. البته در مورد اینکه شور همه چی رو نباید در آورد.
البته شما هم نظرتو گفتی منم فقط نظرمو گفتم.
ولی در مورد اینکه واسه سن وبلاگ نوشتن تفاوت قائل میشی و دو دسته میکنی (زیر 20 سال و بالای 20 سال) زیاد باهات موافق نیستم
زینب :
خوشحالم که پسندیدی .
خوشحال ترم که یه هفت سنگیه خیلی عاقل هستی .
خیلی زیرکانه نظر دادی .
۱۰۰ البته که من واسه وبلاگ نویسی سن و سال قائل نمیشم فقط به رنج سنی اشاره کردم .
وگرنه من که آمار گیر نیستم و ... .
وبلاگ واسه من فقط یه سرگرمی اونم واسه وقتهایه بیکاریم نیست
من هفت سنگو دوست دارم
دوستای هفت سنگیمو دوست دارم
و از هر فرصتی که بشه واسه سر زدن به دوستام استفاده می کنم
زینب :
کلا که خیلی بی اعصاب شدی ها شبنم . فکنم امتحانات روت تاثیر گذاشته .
اگه من حرفی زدم که باعث رنجش شده . بگو اصلاحش کنم.
هرچند فعلا ...
سلام.ابجی ممنونم که بهمون سر زدی.
دلم برات تنگیده بود.غفط یادت نره درستش کنی ها.
آخه هنوز درست نشده.
زینب :
سلام داداش هفت سنگی .
آی میس یو تو.
رو چشمم.
سلام.ما عباس و صبا مدیران وبلاگ ببینی ضرر نمیکنی هستیم.
حا شما خوبه؟
وبلاگ من به خاطر یه سری مشکلات حذف شد و حالا به میهن بلاگ انتقال یافت.
با آدرس loooove2.mihanblog.com
طفا آدرسش رو توی لینک هاتون عوض کنید و بهمون خبر بدید.
ممنوناز طفتون .بای.
زینب :
سلام سلام
آره متوجه مشکلتون شدم . ایشالا برطرف شه .
حتما درست میکنم .
باید توثل/توصل/توسل کنیم به آقامون! از هر نوع ۲ یا ۳ مرتبه تازه!!! با مزه هم خودتونین! خیلی هم ربط داشت! همینه که هست!
زینب :

نمیدونم نظر تو به پست من چه ربطی داشت ؟
یا من گیج ام یا تو خیلی فیلسوفی نظر دادی .
مرسی که وقت گذاشتی و نظرت هرچی باشه باعث خوشحالیه .
دقیقا!
زینب :
خیلی خیلی خوشحالم که یک نفر دقیقا با من موافقه
کیییییییییییییه
زینب : با با هیشکیییییییییییییییییییییییییییی
یکی یییییییییییییییییییییییییییییی بیاد حمید رو خاموش کنه.
مثل من بری وب گردی ؟ !!!!!!!
زینب :
آره دیگه تعجب کردی ؟
من که همیشه بهت میگم : باز بیکار شدی رفتی وبگردی؟
تو هم میگی : چه کنیم دیگه .
بشکنه این دست که نمک نداره!

بیا و نظر طولانی بده!
ای خدا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
زینب : ای وایییییییییییییییییییییییییییییی نه . نکنه ناراحت یشی .




بابا من که چیزی نگفتم .
دوست خوبم با من قهر نکن
اگه تو نظر ندی من چه کنم
من کاملا با تو موافقم .
ولی در هر صورت به یه نکته اعتقاد دارم :
شریفترین دلها ؛ دلی است که اندبشه آزار دیگران در آن نباشد .
خداییش هر کاری می کنید بچه مردم رو سر کار نذارید !!!
نه من دخترم!!
زینب :
شرمنده من وارد مسایل خصوصیتون نمیشم.انتخاب با شماست
کیییییییییییه
چی
دوست دختر
دوست پسر
خطرناکه حسن
میگیرنمون
بیکایه دیگه اگر وقتامون ارزش داشت کمتر وبلاگ نویسی میکردیم البته ایرانی پارسی هنرمنده
زینب :
خیلی با حرفت موافقم . من واقعا بیشتر از سر بی کاری وبلاگ وینویسم. اگه دقت کنیم کارای مهمتر کم نیستن.
البتههههههههههههه
شاید یکی با وبلاگ بتونه به کسی کمک کنه.
موافقم باهات نباید شورشو دراورد...!
در حد تعادل باشد کفایت میکند و مستحب نیز هست!!!
زینب :
خوشحالم که پسندیدی.
ولی الحق که پسری . یه وقت نه نگی ها
بله...
عرضم به حضور انورتون اینه که :
۱- داخل ایران باید دور این کار رو خط کشید!
۲-اگه این گشت عزرائیل گرفتمون دیگه آزاد کردنمون کار حضرت فیل هست!
۳-باید خیلی حرفه ای عمل کنین تا نگیرنتون یه خونه مجردی باید ردیف کنین تا کسی بهتون گیرنده!
۴-میتونین در این زمینه از مشورت و راهنمایی داش نیما بهره مند شین!
۵-اگه یه وقت مامور دیدین باید یه پا دارین شونصد تا پای دیگه هم قرض بگیرین د برو که رفتی!
۶-باید از تجارب افراد سر شناسی مثله حاج نیما استفاده کنید تا جلو بیفتین!
۷-حالا دور دختر بازی رو هم خط نکشیدی نکش ولی جان من حواست باشه!
۸-در کل این کارا آخر عاقبت نداره! منو ببین بشم واستون آینه عبرت!
۹-این کارا بخدا خوب نیست اصلا به هیچ دردی نمی خوره!
۱۰- این همه آدم رفتن دختر بازی به کجا رسیدن ها؟
۱۱-نکن اینکارو خوب نیست!
کلام آخر : هیچی دیگه شب ساعت چند بریم خط بزنیم؟
زینب :
نیما این نظرت به اندازه ی یه پست بودا .
بابا رعایت کن اینجا امکانات کمه قلم کاغذ تموم شه وبلاگمون بسته میشه ها.
دیگه یارانه اومده و هزار دنگ و فنگ و گرونی ...
در ضمن امیدوارم از آموخته هات هفت سنگی ها استفاده کنن.
باز شدی معلمو کلاس درس و...
شوخی میکنم مرسی که وقت گذاشتی.