هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

خاطرات کاری قسمت 13


یه آقا حدود 60 سال اومده فکر کنم نوه شو سوار کنه . خیلی با ادب اول اومد سلام کرد خسته نباشید گفت . بعد هم پول داد و بچه رو برد . من دیدم بچه کوچیکه نمیدونه باید از پله ها بره بالا رفتم بالا کمکش کردم یادش دادم . بعد خسته شد بردمش استخر توپ هم بازیش دادم یاد که گرفت ولش کردم بازی کنه . بعد دیدیم آقاهه رفته بالا . بابام رفت گفت ...

بابا : آقا بیا پایین این وسیله بادیه نمیتونه وزن شما رو تحمل کنه خب پاره میشه .

آقا : خب پاره بشه . باید پاره بشه دیگه . 1500 تومن گرفتی میخوای پاره هم نشه چه خبره مگه .

بابا : آقا شما تا حالا پارک رفتی ؟

آقا : مگه اینجا پارکه ؟


بابام دید کلا نمیفهمه رفت یه 5000 هزاری برداشت داد بهش گفت بیا آقا بقیش هم برا خودت فقط بچه رو بردار برو . بخاطر 1500 تومن داری به ما 6.000.000 میلیون خسارت میزنی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد