هفت سنگ
اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .هفت سنگ
اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- شبیــــ ـ ـ ـناز 458
بایگانی
- دی 1394 1
- آذر 1394 3
- دی 1393 1
- آبان 1393 1
- شهریور 1392 1
- مرداد 1392 1
- تیر 1392 11
- خرداد 1392 8
- اردیبهشت 1392 3
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 13
- دی 1391 3
- آذر 1391 5
- آبان 1391 10
- مهر 1391 20
- شهریور 1391 36
- مرداد 1391 16
- تیر 1391 28
- خرداد 1391 14
- اردیبهشت 1391 25
- فروردین 1391 26
- اسفند 1390 21
- بهمن 1390 20
- دی 1390 15
- آذر 1390 18
- آبان 1390 25
- مهر 1390 11
- شهریور 1390 5
- مرداد 1390 9
- تیر 1390 7
- خرداد 1390 24
- اردیبهشت 1390 23
- فروردین 1390 16
- اسفند 1389 9
- بهمن 1389 11
- دی 1389 13
- آذر 1389 6
- آبان 1389 11
- مهر 1389 4
- شهریور 1389 7
- مرداد 1389 11
آمار : 261272 بازدید
Powered by Blogsky
آبان روز
جشن « وخشنکام » در گرامیداشت رود « آمودریا / جیحون » ، بزرگترین رود سرزمین‌های ایرانی . این نام از بزرگترین شاخه آمودریا بنام رود « وخش » برگرفته شده است . بیرونی « وخشنکام » را « فرشته جیحون » می‌داند و می‌بایست با « اَناهیتَـه / آناهید » اینهمانی داشته باشد .
شبیــــ ـ ـ ـناز
1390/12/10 ساعت 19:26
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با نفس پلید جامه پاک چه سود
زهر است گناه و توبه ، تریاک وی است
چون زهر به جان رسد تریاک چه سود
باز شد ** د **
دقت کردید به منم همش ** د ** میرسه ؟
خوب قبل از اینکه باز د به من بخوره خودم بگم.ظاهرا که خبری نیست.
رسد آدمی به جایی
که به جز خدا نبیند
** د ** رسید به من
سلام.همش به من د می خوره
درجوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است
ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار
هرنقش که دست عقل بندد
جزنقش نگار خوش نباشد
از میم»»»»»»»»»»»»»
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
ممنون دوست من
** ه ** بدید
ادامه اون بیتی که خواسته بودیک»»»»»
دستم به ماه میرسد امشب اگر که عشق
دست مرا دوباره بگیرد مگر که عشق
کاری کند که آینه ها منعکس کنند
تصویر شانه های من و صد تبر که عشق
خود جار میزند که تو ای آدم غریب
از سیبهای تازه بیاور خبر که عشق
در قالب قشنگترین قصه های ناب
اعلام میکند مترس از خطر که عشق
یادت می آید اینکه به ما گفت از نخست
دیوانه باش و عاشق دیوانه تر که عشق
معنی نمیدهد مگر از این جهان گنگ
یک راه تازه رسم کنی تا به در که عشق
دیگر به هوای لحظه دیدار
دنبال تو در بدر نمی گردم
دنبال تو ای امید بی حاصل
دیوانه و بی خبر نمی گردم
** م **
نکن کاری که باز اید به کنعان غم مخور
اصلا هروقت که اینو میبینم خندم میگره ... خیلی جالبه .
مزن برسر ناتوتن دست زور .... بقیه شو قبلا گفتم ...
چرا همش به من میم می افته آخه ؟!!!
میازار موری که دانه کش است ! بچه مگه آزار داری ؟
من آمده ام که ععشق فریاد کند .... ؟
مرنجان دلم را به این مرغ وحشی .... ؟
نمیدونم چرا مصرع های دومش رو فراموش کردم
منم آن نیازمندی که به تو نیاز دارم ..... ؟
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
دربادیه سرگشته شما درچه هوایید ؟
فکنم این شد ...
خدا تورو نکشه دختر
** د ** بدید
سلام شبنم
اشتباه شده بود....
قطره ی اشکیم اما در درون دل نهان
گر به سوی دیده ره یابیم دریا می شویم
من مشکلی ندارم ، حتما نمی خواستید دیگه
اما بهتر بود قبلش حداقل بهم می گفتید
** م **
دستم به ماه می رسد امشب، اگر که عشق
دست مرا دوباره بگیرد، مگر که عشق
اینو بقیش هم میگی ؟
** ق **
lمن نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
چشم
** د **
سلام
شرمنده دیگه نتونستم عکس بفرستم
ـــــــــــــــــــ***
روزها فکرمن اینست وهمه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ــــــــــــــــــ***
واقعا چرا ؟
** م **
دلا اصلا نترسی از ره دور
دلا اصلا نترسی از ته گور
دلا اصلا نمیترسی که روزی
شوی بنگاه مار و لانه ی مور
** ر ** بده
دوش ازجناب اصف پیک اشارت امد
کزحضرت سلیمان عشرت اشارت امد
من تازه اومدم
بعدی رو من میزارم
دوست دارم شرکت کنم
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دست شما درد نکنه
درنمازم خم ابروی تودریادامد
حالتی رفت که محراب بفریادامد
د- بده
شبنم خانوم؟میخواستی مزه بده کجایی؟
شما که صبر نمیکنی بیام
دلفریبان نباتی همه زیوربستند
دلبرماست که باحسن خدادادامد
د-بده شبنم جون کجایی مادرررررررررر؟
عمه جان صبر کن منم برسم خب
هرمی لعل کزان دست بلوریت ستدیم
اب حسرت شد ودرچشم گهرباربماند
د-بده
مرسی عمه جان
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای با وفا ای با مروت
گریبونم زغشقت چاگ چاکه
(چرا سر پنجه هایت پر ز لاکه)
مرسی ناشناس
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که بدیدنت شتاب است مرا
گویند به خواب ، تا به خوابش بینی
ای بی خبران چه جای خواب است مرا
** الف ** بده
اینم به افتخار عمه جان
** الف ** بدید
دردلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کردکه سعی من ودل باطل بود
د- بده
درمیخانه ببستندخدایا مپسند
که درخانه ی تزویر وریا بگشایند
د-بده
بازهم قهری؟تاشب برات مینویسم عاشق شعرمممممممممممممممممم
منم عاشق شمام
واعظان کاین جلوهدرمحراب ومنبرمیکنند
چون بخلوت میروندان کاردیگرمیکنند
د- بده
جدی ؟ !!!
انروز که دلت پیش دلم بود گرو
دستم بگرفتی و گفتی که نرو
واو -بده
عمه میزاشتی منم بیام
یکی من میگفتم یکی شما که بیشتر مزه بده
یک ماه تمام میهمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
الف -بده
بهله
دلی بستم به ان عهدی که بستی
تواخرهردورا باهم شکستی
ی -بده
مزن بر سر ناتوان دست زور که فذدا باباشو میاره مثل پور
چقدر به نظرات خندیدم . خیلی بچه های باذوقی هستین . دمتون گرم ...
.
.
مستی سلامت میکند ، پنهان پیامت میکند
آن کو دلش را برده ای ، جان هم غلامت میکند .
توأم یه پا دیوانه ای برای خودتا
** دال ** بدید
درسایه ی این سقف ترک خورده نشستیم
بی حوصله وخسته و افسرده نشستیم
م-بده
** میم ** بدید
نعره زدم :عاشقان گرسنه ی مرگند
دردمراقوت لایموت گرفتند
د-بده
ایول عمه جونی ( البته هنوز باهات قهرم )
یــا رب تو ز خواب ناز بیدارش کن
وز مستی حسن خویش هشیارش کن
یـا بی خبرش کن که نداند خود را
یا آنکه ز حال خود خبردارش کن
مرسی خواهر
** ن ** بدید
تا تـرک علایـق و عوایـق نکنی
یک سجده ی شایسته ی لایق نکنی
حقا که ز دام لات و عـزی نرهـی
تا تـرک خـود و جمله خلایق نکنی
** ی ** بدید
"دال"
دو سه روز است د لم در تب و تاب دگر است
به نظر می رسد،آغاز عذابی دگر است
گر چه، کبک دلم از چنگ عقابی،رسته
بال و پر بسته چنگال عقابی دگر است
هر چه گویم: دل غفلت زده ام! خواب بس است
این نه آن چشمه جوشان، که سرابی دگر است
ولی افسوس! که دل-این دل وامانده-من
نیست آگاه و از این خواب ،به خوابی دگر است
کاوه دستت خیلی مرسی
بعدی ** ت ** بده
یکی بدیکی نبو زیر گنبد کبود
غیر خدای مهربون هیچ کس نبود
مرسی مملی
** د ** بدید
قوری ز قلم قلم ز قوری
تو عشق منی گوگولی مگولی
-------------------
آپم
آفرین بچه شیر
بعدی ** ی ** بده
زخون عاشقان رنگین شد افاق
درخشان شدرواق تیره گون طاق
شب کافرفروشددرسیاهی
به عقل سرخ سرزدشیخ اشراق
عمه جان باید * م * میدادی
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
م بده
مرسی عزیز
بعدی ** م ** بده
اِ باید با ت میگفتم
تا نباشد چوبه تر
فرمان نبرد گاو وخر
** ر ** بدید
نکن کاری که باز اید به کنعان غم مخور
دیوانه
نیازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است.
میازار نه نیازار
یا رب تو به فضل ، مشکلم آسان کن
از فضل و کرم درد مرا درمان کن
بر من منگر که بی کس و بی هنرم
هر چیز که لایق تو باشد آن کن