هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

خاطرات کاری قسمت 5

 

یه آقای جوون شیک و .... ( بقیشو نگاه نکردم یهو چشممو بستم یه وقت اسلام به خطر نیوفته ) 

خلاصه 

آقا با یه کوچولو اومد . بچه رو سوار کرد . چون خیلی دیر وقت بودو در حال جمع و جور کردن بودیم که بریم خونه بهش گیر ندادم گفتم بازیش تموم شد بعد پولو میگیرم 

بازیش که تموم شد بچه رو بقل کردو راه افتاد که بره  

بابا : آقا حساب نمیکنید ؟ 

آقا : مگه پولیه ؟ 

بابا :  

من :  

قاصدک : ( این همیشه نیشش بازه . طبق معمول در حال خنده )  

 


 

من نمیفهمم چطور این سوالو پرسید 

یعنی تا به حال شهربازی نرفته بوده ؟ 

حالا برفرض تو عمرش شهر بازی نرفته و ندیده . یعنی از کسی هم نشنیده شهر بازی پولیه ؟ 

حالا میگیم اصلا نه دیده نه شنیده . یعنی با خودش نمیگه این چند نفر اینجا الاف واستادن برا چیه ؟ این همه دستگاه برا چیه ؟ مگه مخ مارو خر گاز گرفته واستیم مجانی اونجا بچه مردمو سوار کنیم آخه ؟ 

حالا برفرض که اینم نه . اصلا اینم نفهمید 

یعنی اون گیشه بلیط فروشی با قیمت های روش هم ندید ؟ 

خلاصه کلی تعجب کردیم 

البته ناگفته نماند که تنها کسی نبود که این سوالو پرسید . حالا هر روز نه هر دو روز هم نه . حداقل هر سه روز یه بار یکی میپرسه  :

مگه باید پول بدیم ؟

خاطرات کاری قسمت 4


دوتا بچه پریدن بالا . چند دقیقه بعد یه خانم اومد . 

من : بچه شماست خانم ؟

خانم : بله

من : میخواین بازی کنن ؟

خانم : بله 

من : اوکی


15 دقیقه بعد

خانم درحال رفتن با بچه هاش !!!


من : خانم نمیخواین پولشو حساب کنید ؟

خانم ( با داد ) : نه 

من : یا خدا  فرررررررررررررررررررررراااااااااااااااارررررررررررررر

بابا : 



خاطرات کاری قسمت 3


بچه : خانم تورو خدا قبول کن دیگه فقط 700 تومن دارم 

من : باشه عزیزم برو بازی کن عیب نداره 


بعد از چند دقیقه ...


یه خانم همراه یه بچه : خانم فقط 500 دارم میشه دخترم بازی کنه ؟

من : نه خانم باید 1500 بدی

خانم : یعنی نمیشه ؟

من : نه نمیشه خانم . قیمت همینه !

خانم : پس چرا اون بچه با 700 تومن داره بازی میکنه ؟

من :  و باز من : نه خانم اون بچه پولشو کامل داده 

خانم : عه !! اون بچه ی منه خودم بهش 700 دادم گفتم بیاد !!!

من :  

بابام : 



خلاصه اینکه با کلک جفت بچه هاشو سوار کرد . برای بچه دومش هم همون 500 رو قبول کردیم !!

جالبه دیگه . اول بچه رو فرستاد تا التماس کنه سوار کنیم بعد خودش اومد جلو

چه کنیم دیگه . دلمون نمیاد ردشون کنیم . سوار میکنیم


خاطرات کاری قسمت 2


خب توی قسمت 1 گفتم که کار چیه و چیا داریم

حالا میخوام از مردم بگم

از خیلی ها که میگن پول نداریم لطفا بچه رو سوار کنید اصلا پول نمیگیریم . عیب نداره

اما بعضی ها که اذیت میکنن و با زرنگ بازی پول نمیدن اعصاب آدمو داغون میکنن

چند روز رفتم اونجا کار کردم اینا اتفاق افتاد




یه بچه کوچولو اومد پرید بالا و شروع به بازی کرد . گفتم خب الآن بزرگترش هم میاد . 2 دقیقه بعد یه بچه بزرگتر اومد و مواظب اون شد . ازش پرسیدم پس بزرگترت کوش نمیاد ؟ گفت مامانم داره میاد آبجیم صبر نکرد . گفتم باشه بازی کنه تا مامانت بیاد . خلاصه اینا کلی بازی کردن تا اینکه وقتشون تموم شد . هیچی نگفتم . صبر کردم تا یه بزرگتر بیاد ببره . اما نیومد . بچه بزرگتره غیب شد . از بچه کوچیکه پرسیدم پس مامانت کوش ؟ یه خانومی رو که خیلی دور بود نشون داد گفت اونه . رفتم طرف خانم گفتم این بچه مال شماست ؟ گفت نه مال من نیست . منم بیخیال شدم گفتم بچه برو دیگه مثل اینکه صاحب نداری . بچه که رفت نگاه کردم ببینم میره سمت کی . دیدم دقیقا رفت پیش همون خانمی که گفت بچش نیست !!!!

خلاصه با کلک و دروغ بچه رو مجانی سوار کردن خجالت هم که نمیکشن !!!!


اوا بلاگ اسکای چرا این شکلی شده


چه باحال شده


باهاش غریبم اصلا یه جوریه نمیدونم چیکار کنم


اما چه باحالههههههههههههههههههههههههههههههههه

بعدا میام پست میزارم

شکلش عوض شده حس پست گذاشتنم اومده

پست ثابت است !!!! برید پایین دنبال تازه ها ☺


اول بگم کار چیه و چطوریاست

ما یه شهر بازیه کوچیک داریم . تو یه پارک یه 200 متری از شهرداری اجاره کردیم و توش خودمون وسیله گذاشتیم ( شهرداری پوستمونو کند تا اجاره داد الآنم کلی کرایه میدیم )

4 ماه کاره اما کل 12 ماه رو باید کرایه بدیم

پول نگهبانو پول کارگرو پول بیلیط فروشو هم تو مخارج حساب کنید

اینارو گفتم که بدونید چه خبره


وسایلا هم :


1: سرسره بادی - 2: استخرتوپ بادی - 3: جامپینگ فنری ====» این 3 تا با هم میشه 1500 تومن برای یک ربع بازی

4: تاب برقی ( از اونا که میچرخه ) ====» 1000 تومن برای 5 دقیقه بازی

و بستنی قیفی که 500 تومن هستش


اینا همش برای بچه های کوچیکه . تقریبا زیر 10 سال

زمانی هم که نوشتم ، همیشه بیشتر براشون حساب میکنیم مثلا سر یک ربع پیاده نمیکنیم معمولا نیم ساعت بعضی وقتها بیشتر هم بازی میکنن


این شرح کار بود بعدا عکس هم میگیرم میذارم



خاطرات تو پستهای بعدی الآن باید برم کتابخونه درس بخونم باور نکردنیه !!!!



اگه امروز تموم فرصتت باشه




به این فکر کن اگه امروز تموم فرصتت باشه

اگه امروز نخواد دیگه واسه تو رنگ فرداشه


دلت می خواد کجا باشی تو این دنیای دیوونه

با تنهایــی و تاریکــی تک و تنهـا تـوی خونه


یا دست تو دستای عشقت زیر بارون رگباری


برای آخرین لحظه


کدوم تصویر و دوست داری ؟!



biah552495000

ادامه مطلب ...