هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

هفت سنگ

اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .

امام زمان

کار مارو ببین به کجا رسیده؟؟؟ 

آیا دوست دارید رابطه‌ای از نوع عاشقانه با امام زمان داشته باشید؟

  البته فقط خانم‌ها حق برقراری چنین رابطه‌ای دارند، به خصوص خانم‌های دانشجو 

راه راست

 بارالها! ما حال نداریم به راه راست هدایت شویم، خودت راه راست را به سوی ما کج کن

بد شانس ترین نسل تاریخ ایران ما هستیم :‌  

تو نوزادی شیر خشک نایاب شده بود… تو بچگی هم دوران پس از جنگ بود… دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن… نظام قدیم، نظام جدید، نظام خیلی جدید… رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن… فارغ التحصیل شدیم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا نشد… ماشین خریدیم بنزین سهمیه بندی شد بارالها! ما حال نداریم به راه راست هدایت شویم، خودت راه راست را به سوی ما کج کن ... 

(امیدوارم شما هم با من موافق باشین)

اگر خر به جایگاه رفیع و پست مهمی برسد


اگر خر به جایگاه رفیع و پست مهمی برسد


یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی اید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد . که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد .وقتی که دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را ارام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت . بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، بالاخره آلاغ از سقف به زمین افتاد و مرد. بعد ملا نصر الدین گفت لعنت بر من که نمی دانستم که اگر خر به جایگاه رفیع و پست مهمی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد...

عجب اسمی !!!

اسم خودتونو چند بار پشت سر هم تکرار کنید ...

شبنم ، شبنم ، شبنم ، شبنم ، شبنم ...

اَه چه مسخره شد !!!



کوچیک که بودم زیاد از اسم خودم خوشم نمیومد ، دوست داشتم اسممو عوض کنم چند تا اسم هم واسه خودم انتخاب کرده بودم ، ولی حالا که مثلا بزرگ شدم از اسمم بدم نمیاد که هیچ خیلی هم خوشم میاد .

شما چی ؟ از اسمتون راضی هستید ؟

 

... : بگید اسمتون چیه و چه حسی نسبت بهش دارید ؟

... : اسم خواهر برادرتون شبیه اسم شما هست ؟

... : اسم ما : شبنم ، نسیم ، نسترن(سحر) ، صبا

متأسفانه امکان نظردهی وجود ندارد

وقتی تو نیستی

آندرانیک پسر پاییز

من وضو با نفس خیال تو میگیرم

نباشی تو دنیا میخوام نباشه

و ...

در این چند وبلاگ که از دوستان خوب من هستند نمیتونم نظر بدم .

متن پست جدیدشونو همیشه میخونم ولی چون کد نظرات برای من باز نمیشه نمیتونم نظر بدم .

نمیدونم چرا اینطوره ، خیلی امتحان کردم ولی نشد

قانون دانه

جالب و خواندنی.حتما براش وقت بذار دوست من...


نگاهی به درخت ســـیب بیندازید.

شاید پانـــصد ســـیب روی درخت باشد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه است.

خیلی دانه دارد نه؟!

ممکن است بپرسیم «چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟»

اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد :
«اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید.»

از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد:
- باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری.

- باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.

- باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.

- باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.


وقتی که «قانون دانه» را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم.

قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت.

در یک کلام : افراد
موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند... 

صبا جان

 میدونی چرا وقتی گریه میکنی چشمت رو می بندی؟ وقتی میخوای بخندی،وقتی میخوای کسی رو ببوسی وقتی میخوای تو رویا بری چشمت رو می بندی؟ چون قشنگترین چیزای این دنیا دیدنی نیستند

تقدیم به صبا ی عزیزم که خیلی دوستش دارم.