اینها یا معنی رابطه عاشقانه رو نمیدونن یا ارزش یک احساس عاشقانه رو گیرم امام زبان نیاز به رابطه ی عاشقانه داشت باشه این وسط نقش این اقایان چیه..! یعنی امام زمان نمیتونه خودش برای برقراری هر ارتباطی اهم از عاشقانه و عارفانه کاری کنه پس چطور نشستیم منتظر منجی ای هستیم که به نیروی اش که از ان خداوند هست شک داریم حتمأ پس فردا هم میگن اقای فلانی امام زمانه
آسمان چشم او آینه کیست آن که چون آینه با من روبرو بود درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد سرنوشت این جدایی دست او بود گریه مکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد عاقبت دلهای ما با غم هم آشنا کرد با غم هم آشنا کرد چهره اش آینه کیست آنکه با من روبرو بود درد و نفرین بر سفر این گناه از دست او بود این گناه از دست او بود ای شکسته خاطر من روزگارت شادمان باد ای درخت پرگل من نو بهارت ارغوان باد ای دلت خورشید خندان سینه تاریک من سنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بود آنچه کردی با دل من قصهُ سنگ و سبو بود من گلی پژمرده بودم گر تو را صد رنگ و بو بود ای دلت خورشید خندان سینه تاریک من سنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بود ای شکسته خاطر من روزگارت شادمان باد ای درخت پرگل من نو بهارت ارغوان باد ای دلت خورشید خندان سینه تاریک من سنگ قبر آرزو بود سنگ قبر آرزو بود
من فکر میکنم خانوما میخوان با دکتر محمود رفیعی رابطه ی عاشقانه داشته باشند.وگرنه اگه بخوان با امام زمان رابطه ی عاشقانه(البته عارفانه نه عاشقانه)داشته باشند نیازی به استاد و مکان و زمان خاصی نیس.
خرچنگ های مردابی با شعری از محمد علی بهمنی در این زمانه بی هیاهوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست به پای هرزه علف های باغ کال پرست رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست کمال دار را برای من کمال پرست هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست به پای هرزه علف های باغ کال پرست در این زمانه بی هیاهوی لال پرست خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را برای این همه ناباور خیال پرست برای این همه ناباور خیال پرست به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست به پای هرزه علف های باغ کال پرست رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست کمال دار را برای من کمال پرست هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
زینب : شعری که گذاشتی خیلی متناسب و وصف حال بود . ممنون
خیلی خوشحالم با شما اشنا شدم
تنها تفاوت میان انسان ها که بین شون فاصله انداخته طرز فکرشون این که سیا بده سفید خوبه
یادم نمیره یه اخوندی که نسبت خویشاوندی با ما داره توی یه مجلس خودمونی گفت :
اگه امام زمان ظهور کنه اولین کسانی که امام باهشون جنگ میکنه خود ما هستیم
زینب :
این حرفی که نقل قول کردی چندتا چراغ تو ذهن من روشن کرد.
آفرین
اینها یا معنی رابطه عاشقانه رو نمیدونن یا ارزش یک احساس عاشقانه رو
گیرم امام زبان نیاز به رابطه ی عاشقانه داشت باشه این وسط نقش این اقایان چیه..!
یعنی امام زمان نمیتونه خودش برای برقراری هر ارتباطی اهم از عاشقانه و عارفانه کاری کنه پس چطور نشستیم منتظر منجی ای هستیم که به نیروی اش که از ان خداوند هست شک داریم
حتمأ پس فردا هم میگن اقای فلانی امام زمانه
زینب : خوشحالم که کاملا باهم هم عقیده هستیم.
این هم متن ودانلود ترانه نفرین با صدای آرتوش
متن ترانه نفرین با صدای آرتوش
ترانه سرا : پرویز وکیلی
آهنگساز : پرویز مقصدی
آسمان چشم او آینه کیست
آن که چون آینه با من روبرو بود
درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود
گریه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آینه کیست
آنکه با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دست او بود
این گناه از دست او بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پرگل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
آنچه کردی با دل من
قصهُ سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پرگل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
این دیگه آخره سعادته
در پوست خود نمی گنجم
الان چی باید بگم؟ یه جورایی این چیزا رو میبینم ر.ی.د.ه میشه به حوصله ام!...
آپ...
آیا امام زمان هم طالب رابطه ی عاشقانه با این ها هست؟!
من فکر میکنم خانوما میخوان با دکتر محمود رفیعی رابطه ی عاشقانه داشته باشند.وگرنه اگه بخوان با امام زمان رابطه ی عاشقانه(البته عارفانه نه عاشقانه)داشته باشند نیازی به استاد و مکان و زمان خاصی نیس.
زینب : شدیدا باهات موافقم بهاره
میدونی تا مردم را خر نکنن نمیتونن سواری بگیرن
و مردم هم با سر دارن میرن تو چاه حماقت
.
البته فکر کنم ایشون مدرک دکتراشون را با آقای کردان گرفتن
زینب : این نظرت از آگاهی به اوضاع مملکت خبر میده .
از داشتن دوست هفت سنگی مثل تو به خود میبالم.
ممنون
خرچنگ های مردابی با شعری از محمد علی بهمنی
در این زمانه بی هیاهوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست
کمال دار را برای من کمال پرست
هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
در این زمانه بی هیاهوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
به پای هرزه علف های باغ کال پرست
رسیده ام به کمالی که جز اناالحق نیست
کمال دار را برای من کمال پرست
هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
زینب : شعری که گذاشتی خیلی متناسب و وصف حال بود . ممنون
دیگه...
شبیه حسین رفیعیه...
این روزها امام زمان هم معشوق می طلبد شما چطور؟
ولی دمشون گرم به فکر امام زمان هم هستن تنها نمونه...!
زینب : خیلی خیلی نظر جالبی دادی . پسندیدم
چه خوب حالا یک صفر به نفع خانوم ها
ممنون
زینب : فکر نکنم جای افتخار داشته باشه ...
این بالا زمان فعلها اشتباه شده!!!
تاریخش هم که گذشته واقعا خیلی حیف شده!!
این یاروئه خجالت نمیکشه میخواد بره بین زنها؟
زینب : هرکسی را بهر کاری ساختن.
عکسش نمیاد!
هیچ کی فکر ما آقایون نیست
شبنم :
ناراحت نباش ... !!!
حالا چرا خانم ها!!؟
عکیش هم که مشکل داره!!
زینب
آره درستش میکنم