هفت سنگ
اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .هفت سنگ
اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- شبیــــ ـ ـ ـناز 458
بایگانی
- دی 1394 1
- آذر 1394 3
- دی 1393 1
- آبان 1393 1
- شهریور 1392 1
- مرداد 1392 1
- تیر 1392 11
- خرداد 1392 8
- اردیبهشت 1392 3
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 13
- دی 1391 3
- آذر 1391 5
- آبان 1391 10
- مهر 1391 20
- شهریور 1391 36
- مرداد 1391 16
- تیر 1391 28
- خرداد 1391 14
- اردیبهشت 1391 25
- فروردین 1391 26
- اسفند 1390 21
- بهمن 1390 20
- دی 1390 15
- آذر 1390 18
- آبان 1390 25
- مهر 1390 11
- شهریور 1390 5
- مرداد 1390 9
- تیر 1390 7
- خرداد 1390 24
- اردیبهشت 1390 23
- فروردین 1390 16
- اسفند 1389 9
- بهمن 1389 11
- دی 1389 13
- آذر 1389 6
- آبان 1389 11
- مهر 1389 4
- شهریور 1389 7
- مرداد 1389 11
آمار : 260694 بازدید
Powered by Blogsky
نمیدونم چه عنوانی بذارم
میخوام لینکامو درست کنم
اگه کسی میخواد اسمشو عوض کنم بگه
اگه کسی رو قرار بوده لینک کنم یادم رفته بگه ( مرسده جون شمارو یادمه )
اگه کسی میخواد لینک کنم هنوز بهم نگفته الآن بیاد بگه
اگه میخواد تغییری بدم (حالا هرچی) بیاد بگه
کلا بیاید یه چیزی بگید دیگه
... : خبرو زینب جان بهتون میدن
... : بیکار بودم گفتم یه چیزی گفته باشم
... : اینم یه عکس
شبیــــ ـ ـ ـناز
1389/11/13 ساعت 03:43
چقد واسه هم نوشابه باز میکنید ( مجتبی ، زینب )
پس من چی ؟؟؟؟
واسه من که مشکلی نداره!!!! خیلی هم خووووب!
آخ جون منو یادته....
(ذوخخخخخخخخ
)
سلللللللللللام
من خوبم شما خوبید؟اخه مگه من دلم میاد شمارو تنها بزارم فکردی به این راحتی از دستم خلاص میشید عمرأ
ما نمک خورد ه دتیم ابجی زینب اینجوری نگو بمون بر میخوره همشیره
من بعد هم بد خواه مد خوا داشتی به من بگو تا دمار از روزگارش در بیارم
ناسلامتی یه تهرونه یه داش مجتبی
زینب :
به به با این داداش دلاور کی میاد سراغ یاور ( استعاره از زینب )
مرسیییییییییییییی داداشی گلم .
تا تورو داریم غم نداریم .
آپ!
عجب واژه زیبایی!
آبجیا تا حالا بهش فکر کردین؟
زینب :
موافقم . واژه ی زیباییه .
پس به زودی
منو لینک کن
شبنم : زیبایی در چهرت نمیبینم لینکت کنم
ابجی زینب خیلی کم بهم سر زدی توقع داشتم شما بیشترین نظر رو برام گذاشته باشی اما باید بگم بازم ابجی شبنم بیشتر از همه معرفت داره
زینب :
الهی من بگردم داداشی
منم مثل خودت هزارتا گرفتاری داشتم .
هی می امدم میدیدم به نظراتم جواب نمیدی حالم گرفته میشد خوب !
ولی از این به بعد دیگه سرم خلوت تره شما هم صدر جدولی .
.
.
حالا ما یه مدت نبودیم سریع مارو فروختی بی معرفت؟
این بود جواب محبت های من .
راستی منو شبنم یه آتیش جدید سوزوندیم . به زودی میگیم.
صد بار ایمیلم رو گفتم دیگه
اگه کاری داری زودتر بیا منتظرم یه وقت فکر نکنی خیلی مشتاقم ها
زینب :
ناشناس ها هم دیگه زور میگن . زمونه رو تورو خدا ؟!!!
آخه بدم پدر پدر پدرسوخته ات را دربیاورند ؟
مارا سر کار میگذاری داداش ناقلا؟
می خوا ی امشب ادت کنم ؟
کلی بذارمت سر کار.
بعله تا چند وقت دیگه نیستم حدود یک قرن دیگه
میبینم که توی رده بندیه لینک چند پله صعود داشته ام این خودش یه افتخاره
چه خبرها ما که نبودیم اتیش تازه ای نسوزندید؟
زینب :
نگو داداشی
اونوقت من چیکار کنم آخه
من داداشمو میخوام که همیشه اول بود .
آخه چی شده که کم پیدایی؟
نگران نباشید هنوز زنده ام
دلیلش رو توی وب نوشته ام
زینب :
یعنی چی ؟
یعنی تا چند وقت دیگه نیستی ؟
نیما اینجا!
نیما آنجا!
نیما همه جا!
سوکس! از نوع قرمزش!
چییییییییززززززززز !!!!!
(خودت گفتی یه چیز بگیم دیگه!!!!)
بلینکید لطفا ...!
میدونی چیه ؟
محتوای بعضی از پستات خیلی سنگینه !
آدم میمونه زیرش !
نمیدونه چی نظر بده !
ما را از قلم نندازی شبنم جان
ببین اسم من آ کلاه داره اول حروفه
پس من اولم هان