خوابم نمیبرد !!!!!!!!!

سلام

دیشب ساعت 2 دیگه تصمیم گرفتیم از پای کامپیوتر پاشیم ...

همه خواب بودن ( تاریک بود )

تا 3 دراز کشیدیم دیدیم خوابمون نمیبره گفتم نسیم بیا با گوشی بریم نت ( نسیم هم همچین پرید تو رختخوابم که هنوز یه طرف بدنم حس نداره )  

خلاصه با گوشی اومدم بلاگ اسکای تا نظراتمو ببینم . به فکرم رسید یه پست بزارم خوب که صفحه یادداشت جدید باز شد گوشیه من باز شروع کرد ( ادا در میاره ) خلاصه به زور چند خط نوشتم که اگه میخوندید از خنده روده بر میشدید خلاصه تموم که شد به جای ok زدم back هر چی نوشته بودم پرید ولی مگه از رو رفتم !!! دوباره شروع کردم ...

خلاصه با خوشی نوشتن تموم شدو انتشار زدم . ذوق کرده بودم !!! نمیدونید که با چه درده سری نوشتم

ولی بازم نشد

توی اون تاریکی نسیم هم کلی واسه من شیطون شده بود

داغونم کرد

یا دستش تو چشم بود یا داشت موهامو میکشید

بازوم هم که دیگه تکون نمیخوره

این همه تلاش کردیم نشد یه پست بزاریم

فقط من ناقص شدم

تازه دیروز هم همچین با کیفش زد رو دستم که کبود شده

زورم که بهش نمیرسه تلافی کنم

اصلا من از دستش شکایت دارم

نسیم باید یه جور حالتو بگیرمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

... :