هفت سنگ
اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .هفت سنگ
اینجا خونه ی منه ، به خونه کوچیک من خوش اومدید .ذهن پریشون
bazi vaghta cheghad zod tasmim migirim .
bazi vaghta fek mikonim az hame bishtar mifahmim .
bazi vaghta zooood dir mishe .
bazi vaghta dge na omid mishim .
bazi vaghta dge nemitonim eshtebahemono jobran konim .
bazi vaghta azabe vojdan aziyatemon mikone .
bazi vaghta kasi narahatimono nemifahme .
bazi vaghta ...
bazi vaghta ...
bazi vaghta chi ?
to dele to chi migzare
?
?
?
سال نو مبارک
یادم باشد که زیبایی‌های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی‌های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می‌خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی‌تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی‌تواند با دیگران مهربان باشد
معلم
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد : سارا
... دخترک خودش رو جمع و جور کرد ، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی
میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم ؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد ، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد :
چند
بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا ؟! فردا
مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم !
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد ... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت :
خانوم ... مادرم مریضه ... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن ...
اونوقت
می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد ... اونوقت می شه
برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه ... اونوقت ... اونوقت
قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو
پاک نکنم و توش بنویسم ... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . . .
اعصابم داغونه
فلش با کلی عکس شخصی توش گم شد
دیروز گمش کردم
خدایا ...
حالا چیکار کنم
خود فلش به جهنم . عکسای توش ...
وای خدا
اعصابم داغونه
گریم میگیره
تا حالا توی سه تا وبلاگ این داستانو خوندم و هر سه بار بغض گلومو گرفت
نمیدونم چرا بی اختیار گریم میگیره
برام تکراری نشده
بی مزه نشده
اگه ده بار دیگه هم بخونم بازم اشکم در میاد
عشق
امیری به شاهزاده گفت : من عاشق توام . شاهزاده گفت : زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است . امیر برگشت و دید هیچکس نیست . شاهزاده گفت : عاشق نیستی !!!! عاشق به غیر نظر نمی کند
... : تا حالا عاشق شدی ؟؟؟
... : عشق واقعی کمه ... !!!
دلیلم این بود
سلام
اول بگم که برنامم واسه این پست اونجوری که میخواستم نشد و به هدفم به طور کامل نرسیدم چون همه اونایی که قبلا به این پست نظر دادن بازم نظر ندادن چون بعضی ها دیگه پیشمون نیستن . از طرفی هم دوستای جدید بهون اضافه شده که نظر هایه خیلی خوبی هم دادنو از این بابت خوشحالم و واقعا ازشون ممنونم
نظراتو که میخوندم توش خیلی نکته های قشنگی بود پیشنهاد میدم بخونید
خب حالا دلیلم
من این پستو ۶ ماه قبل گذاشته بودم و الآن دلیلم از دوباره گذاشتنش اینه که میخواستم دوستامو و نگاهشونو با ۶ ماه قبل مقایسه کنم و ببینم تو این مدت از لحاظ فکری چه تغییری کردنو آیا بعد از این مدت بازم از زندگی راضی هستن یا خدایی نکرده زندگی اونجور که میخواستن پیش نرفته
حالا توی جواب نگاهه ۶ ماه قبلشونو میزارم برید بخونید
ولی حیف اونجور که توقع داشتم بشه نشد ولی از نظراتتون چیزایه خوبی یاد گرفتم
ازتون ممنونم
... : حالا به نظر خودت الآن زندگیت بهتره یا ۶ ماه قبل ؟؟؟
ادامه مطلب ...
ما آدما درست بشو نیستیم یا دنیا ؟
پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت : پدر بیا بازی کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد. پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو …از کجا یاد گرفتی ؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه .
... : ما آدما درست بشو نیستیم یا دنیا ؟
... : Who is to blame ???
... : It is better to change ourselves ...
... : Yeki mano az bargh bekeshe !!!
بد نیست بدونید که ...
۱- اثر خطوط و اشکال روی زبان درست همانند اثر انگشت عمل میکند . یعنی هر انسانی خطوطی کاملا منحصر به فرد روی زبانش دارد . از این رو اثر زبان میتواند به عنوان یکی از فاکتورهای تشخیص هویت مورد استفاده قرار بگیرد.
۲- انسان نیز مانند دیگر پستانداران در هر هر لحظه در حال پوست انداختن است . طبق تحقیقات انسان در هر ساعت ۶۰۰ هزار ذره از پوست خود را در فضا پراکنده میکند . این مقدار برابر هفتصد گرم پوست در هر سال می باشد . به صورت میانگین انسان در سن هفتاد سالگی تقریبا به میزان پنجاه کیلوگرم پوست اندازی کرده است .
۳- جالب است بدانید که کودک انسان تعداد بیشتری استخوان نسبت به یک فرد بزرگسال دارد .ما زندگی مان را با ۳۵۰ استخوان شروع میکنیم ،اما در طول دوره رشد تا سن بلوغ به علت پیوستن استخوان ها به یکدیگر این مقدار به ۲۰۶ عدد استخوان کاهش پیدا میکند.
ادامه مطلب ...۱.۲.۳
۱. از اونجایی که زینب داره ازم جدا میشه لازم دونستم یه توضیحی بدم
خطاب به کسایی که پرسیدن ( مگه دعواتون شده ؟ چیه نتونستید با هم کنار بیاین ؟ قطع رابطه کردین ؟ و ... ) :
منو زینب هم دوستیم هم مثل خواهر و دلیل جداییمون (تو وب) بحث و دعوا و این جور چیزا نیست و رابطمون با هم خیلی خوبه
دوستیمون خیلی با ارزش تره که به خاطر وب بخواد بهم بخوره
درسته وبلاگ واسمون مهمه ولی دوستی مهم تره
.
۲ . از این به بعد من تنها تو این وب مطلب میذارم
امیدوارم وب خوبی باشه
.
۳ . . .
سوپرایز شبنم و خبر زینب
اهم اهم
سلام بینندگان و شنوندگان عزیز
یاران دوست داشتنی و همیشگی و با وفا و با معرفت و .... هفت سنگ
غرض از این پست جدید قراعت متن اعلامه زیر میباشد .
بدین وسیله من زینب بانو متخلص به ZiZoOo حامل خبر ناگهانی میباشم واعلام میدارم در پی آخرین نشست زینب و شبنم ( دو خواهر گل ) زینب بانو تصمیم به ترک هفت سنگ که نه ترک از پست مدیریت هفت سنگ گرفت و از این پس مطالب شخصی خود را در وبلاگ جدید خود بنام
قاب عکس چوبی
در اختیار شما یاران قرار خواهم داد .
امید است همچنان مرا یاری کنید.
با سپاس
عجب عکس هاییه !!!
سلام علیکم
یه سری عکس بود که مثل اینکه (حتما) با فوتوشاپ درست کردن
خوشم اومد گذاشتم ببینید
اول بگم اگه ناز نازیو سوسولی بیخال شو (نری ببینی ... بدی)
بعدا نگی نگفتی
( لازم به ذکر است که زینب اصلا سوسول نیست )
لطفا حرف تو دهن من نذارید
ادامه مطلب ...نمیدونم چه عنوانی بذارم
میخوام لینکامو درست کنم
اگه کسی میخواد اسمشو عوض کنم بگه
اگه کسی رو قرار بوده لینک کنم یادم رفته بگه ( مرسده جون شمارو یادمه )
اگه کسی میخواد لینک کنم هنوز بهم نگفته الآن بیاد بگه
اگه میخواد تغییری بدم (حالا هرچی) بیاد بگه
کلا بیاید یه چیزی بگید دیگه
... : خبرو زینب جان بهتون میدن
... : بیکار بودم گفتم یه چیزی گفته باشم
... : اینم یه عکس
تغییرات در سورپریازی که قرار بود بدم !!!
دیگه یه سورپرایز ندارم
به زودی خبر جدید میدیم
ولی من از این خبر خوشحال نیستم
خبر بدی نیست
یه شروع دوبارست
ولی من ازش ناراحتم
... : عروسکای زشت تو قالب نظراتو بر داشتم (خواسته بودید)
... : عشقولانشو میذارم (مربوط به بالایی)
... : این روزا خیلی حالم خوبه
... : فقط یکم دلشوره دارم که رفع میشه
این نیز بگذرد ...
دفعه قبل اومدم گفتم سلام من برگشتم که شبش بدجور حالم گرفته شد
دیگه ایندفه نمیگم سلام
نمیگم اومدم که بمونم
اومدم بگم خداحافظ
اومدم بگم اگه خوبی بدی دیدید حلالم کنید